نتایج جستجو برای عبارت :

داستان کوتاه های احسان عبدی پور

ایا پدر احسان علیخانی شهید است | ماجرای شهادت پدر احسان علیخانی واقعیت دارد ایا واقعا پدر احسان علخانی شهید شده ماجرای شهادت پدر احسان علیخانی
ایا پدر احسان علیخانی شهید است
احسان علیخانی مجری شبکه سه که از زندگی شخصش کمتر خبری منتشر شده و به همین دلیل شایعه های زیادی اطراف وی است
مهمترین سوالات درباره احسان علیخانی درمورد پدرش است که هیچ وقت در موردش جوابی نداده ولی در یکی از برنامه های ماه عسل اشاره به پدرش کرد.
 در برنامه ماه عسل یکی از م
shirazart.blog.ir 
**" داستان کوتاه " که شاخه ای از ادبیات داستانی منثور است ، به طور تقریب دارای سابقه ای یکصد و پنجاه ساله در جهان است .داستان کوتاه معمولا از هزار و پانصد تا پانزده هزار کلمه را شامل می شود ." ارنست همینگوی " و " جیمز جویس" با آثار خود معیارهای تازه ای را برای داستان کوتاه خلق کرده اند .
** از میان داستانهای کوتاه فارسی ، نمونه های زیر شایان ذکرند: یکی بود یکی نبود ، اثر : جمال زاده _ زن زیادی ، سه تار و پنج داستان ، اثر : جلال آل احمد_ شهری چون
خداوند این زوج رو رحمت کنه بنده چندین بار بیشتر اقا احسان رو ندیدم
من همکار سابق پدر ایشون بودم هر از گاهی اقا احسان هم شرکت تشریف می اوردند.
نمیدونم پدر اقا احسان، مهندس نوبخت، چطور این داغ رو تحمل میکنن همیشه یادمه هر وقت اقا احسان می اومد شرکت، پدرشون با لفظ داداش ایشونو خطاب میکردند. میگفتن: احسان فقط پسرم نیست، رفیق و داداش منه (اخه پدرشون تک فرزند پسر بودن و علاقه شدیدی به ایشون داشتن) بارها با پدرشون در مورد اقا احسان صحبت کردیم واین
روزی گاندی در حین سوار شدن به قطار یک لنگه کفشش درآمد و روی خط آهن افتاد. او به خاطر حرکت قطار نتوانست پیاده شده و آن را بردارد. در همان لحظه گاندی با خونسردی لنگه دیگر کفشش را از پای درآورد و آن را در مقابل دیدگان حیرت‌زده اطرافیان طوری به عقب پرتاب کرد که نزدیک لنگه کفش قبلی افتاد.
 
یکی از همسفرانش علت امر را پرسید.گاندی خندید و در جواب گفت: مرد بینوائی که لنگه کفش قبلی را پیدا کند، حالا می‌تواند لنگه دیگر آن را نیز برداشته و از آن استفاده نم
ای مسلمان تاتوانی هرکجااحسان نما/بهراخلاص وصفامحض خدا احسان نما/میرسد دست خداقبل فقیران این کمک/دردلت بامعرفت شوری بپااحسان نما/گوهرقرآن و عترت امربرخوبی دهند/باولایت باش ازروی عطااحسان نما/نیکی توجاودانه هست تاروزجزاء/از برای حق و پاداش ورضااحسان نما/اهل بیت مصطفی فرمان یاری داده اند/بابصیرت باش نزدمقتدا احسان نما/گوهراحسان تونزد خدا ارزنده است/گرکه داری بهردین خود وفااحسان نما/مستمندان و یتیمان بندگان ایزدند/قلب خودرا در تجلی ده شف
دیشب به داستان کوتاهی از جان اسکالزی نویسنده‌ی معروف جنگ پیرمرد برخوردم، که خوندم و به نظرم جالب اومد.
تا نیمه‌های دیشب ترجمه‌ش کردم و تا نیمه‌های امروز ویرایش. تقدیم.
 
پ.ن) و البته با این خبر که مشغول کار روی داستان کوتاه دیگه‌ای هم هستم.
 
داستان کوتاه وقتی ماست حکومت را به دست گرفت
 
سلام و عرض ادب و احترام
اعضای محترم ونیکوکاران بزرگوار
یاران نیک اندیش ؛ اینک دراین برهه اززمان ؛ مسئولیتی ارزنده برعهده خواهیم گرفت تا انشاالله درتداوم این مسیرارزشمندایفاگر نقشی سازنده باشیم. 
سفره احسان حضرت فاطمه زهرا (س)  هرهفته روزهای پنجشنبه ؛ جمعه گسترده میشود وشمانیز می توانید دراین امر (به شرح ذیل) مشارکت فرمائید :
۱_ باکلامی مشوق  وبادعائی یاریگرما باشید.
۲_ نسبت به معرفی افرادنیازمندو توزیع احسان مارامساعدت فرمایید.
۳_اختصا
چو احسان آمد از مسجد سلیمان ... مهیا کردمش من چای و قلیان
نشستیم و بگفتیم از گذشته ... همان هایی که گشته عهد و پیمان
امیر پارسا که گویی رونوشتی ست ... ز خلق و خوی آن دوران احسان
دلا هم گشته از خواهر تنی تر ... به سولمازی که میچسبد چو سیمان
ز حامد هم مکرر یاد کردیم ................ همان طوری که کردیم یاد هامان
بگفتیم از پیام و گه ز پویا .................. دمی هم از حدیث و گه ز ایمان
دمادم گفتمش جانم عوض کن ................ بلیتی را که گشته گاه پایان
مرا امید باشد تا
سلام به بینندگان عزیز 
اگر مایل هستید می تونید داستان های کوتاه، شعر، متن و حتی داستان های بلند خودتون رو برای ما ارسال کنید تا در وبلاگ قرار داده بشه
ارسال متن ها از طریق :ghassam.m84@gmail.com
ارسال متن ها مانند نمونه زیر و به ترتیب باشد:
نام و نام خوانوادگی
نوع متن (شعر، داستان...) 
عنوان 
متن
مطالب ارسالی پس از تایید در وبلاگ قرار می گیرد.
حتما شرکت کنید
احسان کرمی درباره فروش میز برنامه نود می گوید
بخش فرهنگی زنان ایرانی - احسان کرمی در واکنش به فروش میز برنامه «نود» در اینستاگرام نوشت: «از پشت این میز هیچوقت کلاه مردم برداشته نشد، حتی الان مرد هندوانه فروش، هندوانه هاشو به شرط چاقو میفروشه.» به‌تازگی عکسی از میز عادل فردوسی‌پور «نود» منتشر شد که صداوسیما پس از تعطیل کردن این برنامه، آن را به یک هندوانه‌فروش فروخته است . ..
منبع : پارسینه
خلاصه داستان رو خیلی کوتاه میگم به خاطر اینکه درحال نوشته شدن هست موضوع زندگی روزمره اعضا هست که با تلخی شیرینی و هیجان همراه هست . امید وارم که خوشتون بیاد . داستان در روز های شنبه و دوشنبه و چهارشنبه گذاشته میشود. اوه راستی شخصیت اول داستان چانیول هست به همرت اعضای گروه.
خلاصه داستان رو خیلی کوتاه میگم به خاطر اینکه درحال نوشته شدن هست موضوع زندگی روزمره اعضا هست که با تلخی شیرینی و هیجان همراه هست . امید وارم که خوشتون بیاد . داستان در روز های شنبه و دوشنبه و چهارشنبه گذاشته میشود. اوه راستی شخصیت اول داستان چانیول هست به همرت اعضای گروه.
آیه ی ۱۸۵ سوره بقره
شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ.  
سلام و عرض ادب و احترام خدمت همراهان گرانقدر
 احتراماباتحیت و آرزوی توفیق روزافزون برای شما نیکوکاران بزرگوار به استحضار می رساند درنظراست سفره احسان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها درشبهای ماه مبارک رمضان ( هرشب وبه همراه بسته افطاری) گسترده شودلذا ازشما بزرگواران تقاضا مندم درخصوص 
_ خدمت دراین سفره احسان_تامین منابع مالی  _تعین تعدادموردنیاز برای استفاده مددجوی
کتاب صوتی زن زیادی جلال آل احمد
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
اگر امکان دارد آن را به فارسی ایمیل کنیدنتایج وب
دانلود کتاب صوتی زن زیادی - جلال آل احمد - کتابراهwww.ketabrah.ir › کتاب صوتی › داستان و رمان ایرانیکتاب صوتی زن زیادی نوشته جلال آل احمد، دربردانده‌ی 9 داستان کوتاه در مورد زنان و دردهای ... زن زیادی یکی از مهم‌ترین آثار جلال آل احمد است که دیدگاه او را درباره خرافات و ...
داستان زن زیادی اثر جلال آل احمد - نوارwww.navaar.ir › audiobook › داستان-
کتاب صوتی زن زیادی اثر جلال آل احمد    
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
اگر امکان دارد آن را به فارسی ایمیل کنیدنتایج وب
دانلود کتاب صوتی زن زیادی - جلال آل احمد - کتابراهwww.ketabrah.ir › کتاب صوتی › داستان و رمان ایرانیکتاب صوتی زن زیادی نوشته جلال آل احمد، دربردانده‌ی 9 داستان کوتاه در مورد زنان و دردهای ... زن زیادی یکی از مهم‌ترین آثار جلال آل احمد است که دیدگاه او را درباره خرافات و ...
داستان زن زیادی اثر جلال آل احمد - نوارwww.navaar.ir › audioboo
 
 
سفره احسان حضرت فاطمه زهرا (س)
 
باتقدیروتشکر از حضورارزشمندشما اعضای بزرگوار مجمع خیرین فرهنگ فاطمی در برنامه های حمایتی سفره احسان ؛ به استحضار می رساند پنجمین مرکز توزیع وطبخ غذا بامسئولیت خانم کریمی فرد واقع در منطقه ۱۷ میدان بهاران تشکیل گردیده استاین مرکز به عنوان مرکزویژه واحسان جمعی و گروهی فعالیت می نماید.
 
 
بانیان ونیکوکاران بزرگوار سفره احسان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
خانواده های نیازمند این هفته میهمان سفره احسان مادر گرانقدر حضرت مهدی صاحب زمان عجل ( حضرت نرگس خاتون ) بوده اند
_مرکز تهرانسرزرشک پلو با مرغ_مرکزباغ خزانهزرشک پلو با مرغ_مرکزرباط کریم ( مکتب نرگس)ساندویچ سالاد الویه_مرکز ساختمان امینحضور گروهی_مرکز بهاران ( سیده نساء)حضور گروهی
گویند عارفی قصد حج کرد. فرزندش از او پرسید: پدر کجا می خواهی بروی؟ پدر گفت: به خانه خدایم. پسر به تصور آن که هر کس به خانه خدا می رود، او را هم می بیند! پرسید: پدر! چرا مرا با خود نمی بری؟ گفت: مناسب تو نیست. پسر گریه سر داد. پدر را رقت دست داد و او را با خود برد. هنگام طواف پسر پرسید: پس خدای ما کجاست؟ پدر گفت: خدا در آسمان است. پسر بیفتاد و بمرد! پدر وحشت زده فریاد برآورد: آه ! پسرم چه شد؟ آه فرزندم کجا رفت؟ از گوشه خانه صدایی شنید که می گفت: تو به زیارت خ
داستان ذره ناشناخته، داستانی کوتاه و علمی تخیلی تألیف شده در کانون نشر علم رازا است. 
مقدمه داستان:
جملاتی رو که دارم میخونم باورم نمیشه دست نوشته های فردی است که تحقیقاتش سفر به مریخ را ممکن کرد ... 
لینک دانلود PDF داستان در ادامه ....
دانلودعنوان: داستان علمی تخیلی ذره ناشناخته حجم: 212 کیلوبایت
گویند عارفی قصد حج کرد. فرزندش از او پرسید: پدر کجا می خواهی بروی؟ پدر گفت: به خانه خدایم. پسر به تصور آن که هر کس به خانه خدا می رود، او را هم می بیند! پرسید: پدر! چرا مرا با خود نمی بری؟ گفت: مناسب تو نیست. پسر گریه سر داد. پدر را رقت دست داد و او را با خود برد. هنگام طواف پسر پرسید: پس خدای ما کجاست؟ پدر گفت: خدا در آسمان است. پسر بیفتاد و بمرد! پدر وحشت زده فریاد برآورد: آه ! پسرم چه شد؟ آه فرزندم کجا رفت؟ از گوشه خانه صدایی شنید که می گفت: تو به زیارت خ
هوای راهرو دادگاه گرفته و خفه بود. چهره غضبناک پیرمرد در هم گره خورده بود و پسر مدام با التماس می‌گفت: آقا غلط کردم، تو رو به خدا مرا ببخشید... پیرمرد با غیظ پسر را نگاه کرد و به یاد حرف پزشک افتاد: متاسفم، خانم شما سکته قلبی کرده و در دم... اشک روی گونه‌اش لغزید. باز صدای پسرک در گوشش پیچید: غلط کردم آقا! من فقط شوخی کردم، خانومتان که گوشی را برداشت گفتم شوهرتان تصادف کرده و مرده! به خدا همین!
چون خدای تبارک و تعالی خواست جان ابراهیم را بگیرد ملک الموت را فرستاد و او گفت: یا ابراهیم درود بر تو. ابراهیم فرمود: ای عزرائیل برای دیدن من آمدی یا برای مرگم؟ گفت: برای مرگ و باید اجابت کنی. ابراهیم گفت: دیدی که دوستی دوست خود را بمیراند؟ خطاب آمد: ای عزرائیل به ابراهیم بگو: دوستی را دیدی که ملاقات دوستش را بد بدارد؟ براستی که هر دوستی خواهان ملاقات دوست است.
مرد هدیه ای که چند لحظه پیش از خانمی گرفته بود را محکم به سینه اش چسبانیده بود و طول خیابان را طی می کرد. به فکرش افتاد، این یادگاری را برای همیشه نگهداری کند. ولی از حواس پرتی و شلختگی خودش می ترسید. توی مسیر همش به این فکر می کرد که چگونه از این هدیه ارزشمند مراقبت کند. فکری به ذهنش رسید. وارد خانه که شد هدیه را جلوی سینه اش گرفت و گفت: (تقدیم به همسر عزیزم) همسرش تا آخر عمر، آن هدیه را مثل تکه ای از بدن خودش مواظبت می کرد.
روزی ابلیس نزد فرعون رفت. فرعون خوشه‌ای انگور در دست داشت و تناول می‌کرد. ابلیس گفت: آیا می‌توانی این خوشه انگور تازه را به مروارید تبدیل کنی؟ فرعون گفت: نه. ابلیس به لطایف‌الحیل و سحر و جادو، آن خوشه انگور را به خوشه‌ای مروارید تبدیل کرد. فرعون تعجب کرد و گفت: احسنت! عجب استاد ماهری هستی. ابلیس خود را به فرعون نزدیک کرد و یک پس گردنی به او زد و گفت: مرا با این استادی و مهارت حتی به بندگی قبول نکردند، آن وقت تو با این حماقت، ادعای خدایی می‌کنی
خورشید غروب کرده بود. مرد از فرط خستگی و سرما بی رمق روی زمین افتاد. نیمه شب از شدت تشنگی در خواب نالید. گل ساقه اش را خم کرد و قطره های شبنم را در دهان مرد غلتاند. علف های سبز اطراف مرد رشد کردند تا گرمش کنند و خوررشید صبحگاهی آنقدر بر بدنش تابید تا گرمش کرد. مرد غلتید تا بیدار شود. با این کار علفها را زیر بدنش له کرد و با دستش ساقه گل را شکست و چشمش که به خورشید افتاد گفت: «ای لعنت به این خورشید، باز هم امروز هوا گرم است».
با موزیکِ تو همراه باشید با آهنگ جدید: دانلود آهنگ خداحافظ ای شعر شبهای روشن به نام سلام آخر با صدای احسان خواجه امیری همراه متن ترانه و بهترین کیفیت
Download New Music BY :  Ehsan Khajehamiri  | Salame Akhar With Text And 2 Quality 320 And 128 On Musiceto
متن آهنگ سلام آخر احسان خواجه امیری
♬♬♬
سلام ای غروب غریبانه دلسلام ای طلوع سحرگاه رفتنسلام ای غم لحظه های جداییخداحافظ ای شعر شبهای روشنخداحافظ ای شعر شبهای روشنخداحافظ ای قصه عاشقانه
♬♬♬خداحافظ ای آبی روشن عشقخداحافظ ای عطر شع
پسر به دختر گفت: متن زیبایی است، تا من بروم آبی به صورتم بزنم تو آن را بخوان. در آن متن نوشته شده بود: خانم زرنگ! از این به بعد با هیچ پسری دوست نشو، اگر هم شدی، پیشنهاد رفتن به رستوران را قبول نکن! حالا این دفعه پول ناهار را حساب کن تا دفعه دیگر هوس دوستی با پسران و غذای مجانی نکنی! با این حال غذای خوشمزه ای بود. مرسی!
اکثر انسان ها فقط برای امرزش گناهان از ذکر استغفار استفاده می کنند. بیشر افراد با دیگر خواص شفگت انگیز ذکر استغفار اشنا نیستند. در این مطلب به برسی خواص ذکر اسغفار، ذکر استغفار در گفتار پیامبران و امامان و نقل یک داستان کوتاه از آیت‌ الله بهجت(ره) پرداخته ایم.
ادامه مطلب
داستان کوتاه دندان
 
ناخودآگاه و از شدت دندان درد، در جواب سوال دختر کوچکم که پرسید: مامان جون کجا میری؟با عصبانیت و فریاد جواب دادم: میرم دندون بکشم!رها، ناراحت و سرخورده، بدون اینکه حرفی بزند، به اتاقش رفت‌.من که از درد دندان کلافه بودم، توجه ای به او نکردم. مشغول بستن بند کفش‌هایم بودم که رها با کاغذی در دست پیش من برگشت و گفت: بیا مامان جون، ناراحت نباش من برات کشیدم!نگاهی به برگهٔ کاغذ انداختم، یک دندان را نقاشی کرده بود. با شرمندگی نگاه
داستان کوتاه دندان
 
ناخودآگاه و از شدت دندان درد، در جواب سوال دختر کوچکم که پرسید: مامان جون کجا میری؟با عصبانیت و فریاد جواب دادم: میرم دندون بکشم!رها، ناراحت و سرخورده، بدون اینکه حرفی بزند، به اتاقش رفت‌.من که از درد دندان کلافه بودم، توجه ای به او نکردم. مشغول بستن بند کفش‌هایم بودم که رها با کاغذی در دست پیش من برگشت و گفت: بیا مامان جون، ناراحت نباش من برات کشیدم!نگاهی به برگهٔ کاغذ انداختم، یک دندان را نقاشی کرده بود. با شرمندگی نگاه
شبی، برف فراوانی آمد و همه‌جا را سفیدپوش کرد. ‏دو پسر کوچک با هم شرط بستند که از روی یک خط صاف، از راهی عبور کنند که به مدرسه می‌رسید. ‏یکی از آنان گفت: «کار سا د‏ه‌ای است!»، بعد به زیر پای خود ‏نگریست که با دقت گام بردارد. پس از پیمودن نیمی از مسافت، سر خود ‏را بلند کرد ‏تا به ردّپاهای خود ‏نگاه کند. متوجه شد که به صورت زیگ زاگ قدم برد‏اشته است. دوستش را صدا زد ‏و گفت: سعی کن که این کار را بهتر از من انجام دهی. ‏پسرک فریاد ‏زد: کار سا ده‌ای ا
دانلود آهنگ جدید احسان پاپی به نام اگه نباشی
متن آهنگ جدید اگه نباشی - احسان پاپی
Скачать новую песнюEhsan Papi Age Nabashi
Текст песни Age Nabashi Ehsan Papi
میدونی وقتی نباشی خونمون تاریکو سردهВы знаете, когда наша кровь не темная
میدونی عشقت چجوری منو دیونه کردهТы знаешь, как твоя любовь свела меня с ума
میدونی فقط با لمس دست تو آروم میگیرم

ادامه مطلب
می شه گفت شاخص ترین شاعران در حیطه ی غزل پست مدرن "سید مهدی موسوی" و "فاطمه اختصاری" هستن.
در زمینه ی رمان پست مدرن و داستان کوتاه پست مدرن هم می تونیم از "بهمن انصاری" اسم بیاریم، که گویا اولین رمان پست مدرن تاریخ ادبیات فارسی ایران (به نام "مسلخ روح") رو منتشر کرده و یه مجموعه داستان به نام "سرزمین جذامی ها" داره که حدود نیمی از داستان هاش در سبک پست مدرن هستش.
-------
یکی از اساسی ترین ویژگی های غزل پست مدرن، اینه که زمان نداره! یعنی نویسنده (اگه کتاب
جوانی از بیکاری رفت باغ وحش پرسید: استخدام دارید؟ یارو گفت مدرک چی داری؟ گفت: دیپلم. یارو گفت: یه کاری برات دارم، حقوقشم خوبه پسره قبول کرد. یارو گفت: ما اینجا میمون نداریم میتونی تا میمون برامون میاد بری توی پوست میمون و تو قفس نقش میمون بازی کنی. چند روزی گذشت. یه روز جمعه که شلوغ شده بود، پسره توی قفس پشتک وارو میزد. از میله ها بالا پایین می رفت. جوگیر شد زیادی رفت بالای درخت. از اون طرف افتاد تو قفس شیر. داد زد کمک. شیره دستشو گذاشت رو دهنش و گف
پادشاهی در یک شب سرد زمستان از قصر خارج شد. هنگام بازگشت سرباز پیری را دید که با لباسی اندک در سرما نگهبانی می داد. از او پرسید: آیا سردت نیست؟ نگهبان پیر گفت: چرا ای پادشاه اما لباس گرم ندارم و مجبورم تحمل کنم. پادشاه گفت: من الان داخل قصر می روم و می گویم یکی از لباس های گرم مرا را برایت بیاورند. نگهبان ذوق زده شد و از پادشاه تشکر کرد. اما پادشاه وعده اش را فراموش کرد. صبح روز بعد جسد سرمازده پیرمرد را در حوالی قصر پیدا کردند، در حالی که در کنارش
احسان خواجه امیری – دست خالی
دانلود آهنگ دستِ خالی از احسان خواجه امیری
Ehsan KhajeAmiri- Daste Khali
خواننده: احسان خواجه امیری اسم آهنگ: دستِ خالی شعر: مهدی ایوبی تنظیم: هومن نامداری گیتار: فرشید ادهمی میکس: آرش پاکزاد عکس: سعید عبداللهی طراحی کاور: بهرنگ نامداری
ایندانلود این آهنگ از آی سانگز
---
کانال تلگرام : ♫@isongsir♫
[عکس 480×480]
مشاهده مطلب در کانال
اکثر انسان ها فقط برای امرزش گناهان از ذکر استغفار استفاده می کنند. بیشر افراد با دیگر خواص شفگت انگیز ذکر استغفار اشنا نیستند. در این مطلب به برسی خواص ذکر اسغفار، ذکر استغفار در گفتار پیامبران و امامان و نقل یک داستان کوتاه از آیت‌ الله بهجت(ره) پرداخته ایم.
ادامه مطلب
من تازه الان میخوام شروع کنم. یه کتاب نچندان جدید که یه بار نصفه خوندمش یادم نیست چرا ولش کردم فکر کنم وسط امتحانا بودو دیگه سراغش نرفتم. کتاب دربارهٔ رمان و داستان کوتاه نوشتهٔ سامرست موام  ترجمهٔ کاوه دهقان نشر علمی فرهنگی. این کتاب در مورده یسری کتاب از نویسنده های مختلف هست که موام انتخاب کرده و در موردشون نوشته. 
 
سلام و عرض ادباعضای بزرگوار باعث افتخار ومباهات است که به استحضار شما نیکوکاران گرانقدر عرض نمایمچهارمین مرکزسفره احسان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیهابامسئولیت سلاله پاک حضرتش ؛ سادات خانم محمدی و ساکنان محترم ساختمان امین درمحله تهرانسر بلوار لاله ساختمان امین راه اندازی شد. این مرکز اولین مرکز با مشارکت جمعی درزمینه طبخ و توزیع غذای روزانه درراستای ترویج سنت حسنه غذای نذری  وسفره احسان حضرت زهراس می باشد. 
دانلود آهنگ احسان بداخشان داغ دل
دانلود آهنگ احسان بداخشان داغ دلham zabone ham gatar ham kalame mehrabon
dele bi to khoshkide atashe kavire
nemikham bedonam nade to mimonam
bade to midonam ghalbe man mimire
az dorit ashke gham tamomi nadare
eshge man midoni bi to del migire
nazanin ham seda jone man bavafa
khanjar boghz man galomo midare
dagh del in hame forsatam baz kame
seyle ashke delamo ba khodesh mibare
nemikham bedonam nade to mimonam
entezar mikeshe in dele bi gharar
beyne ma fasele harchi hast delgire
خب گفتم همش که قرار نیست براتون داستان های ترسناک طولانی طولانی بزارم که وسطشم حوصلتون سربره!!
این بار اومدم با داستان دو جمله ای بترسونمتون:)
داستانی رو که در زیر قراره بخونین اثر فردریک بروان است که در سال 1948 نوشت ...
اخرین انسان زمین تنها در اتاقش نشسته بود که ناگهان در زدند!!
خب زیادی ..شعره ولی هرزگاهی تنوع هم تو پست هامون خوبه بنظرم :)
در یک شب تاریک مردی در پیاده رو خیابانی پای تیر چراغ برق دنبال چیزی می گشت. رهگذری او را دید و پرسید: دنبال چه می گردی؟ مرد گفت: دنبال دسته کلیدم می گردم. رهگذر پرسید: آن را اینجا گم کردی؟ مرد گفت: نه، فکر می کنم چند قدمی عقب تر، از دستم افتاده باشد. رهگذر پرسید: پس چرا اینجا دنبال آن می گردی؟ مرد گفت: چون اینجا نور بیشتر است.
بالاخره بعد از نزدیک هشت ماه چشم انتظاری، امروز خبر گرفتن مجوز چاپ کتابم صادر شد. مجموعه ای از بیست داستان کوتاه که خیلی رویشان کار کرده ام. شاید اغراق نباشد بگویم روی یک داستان سه صفحه ای صد هزار تومان هزینه کرده ام. از هزینه نقد و وقتی که روی هرکدام گذاشته ام و کلاس هایی که بابت آموزش داستان گذرانده ام و ...
ادامه مطلب
مثل هر شب دیر به خانه آمد. حوصله جواب و پرسش های مادرش را نداشت. خودش هم از بیکاری خسته شده بود. صاحبخانه دوباره پولش را می خواست. در آمد پدرش که کارگری ساده بود، هزینه ها را کفاف نمی کرد. همین دیروز با مادرش دعوایش شد. فریاد زد: می گویی چه کار کنم؟ کار پیدا نمی شود. و مادر سکوت کرده بود. وارد هال شد. همه خواب بودند. مادر یادداشتی برایش گذاشته بود: "امیر جان، دیگر برای پیدا کردن کار عجله نکن! از امروز در یکی از خانه های بالای شهر کلفتی می کنم. دوست ند
 ابوولادحناط گوید ار امام صادق ع پرسیدم خداب عزوجل که فرمایدو پدر و مادر احسان کنید 23سوره 17 این احسان چیست فرمودا حسان اینستکه با انها نیکو معاشرت کنی و انها را مجبور نکنی که چیزیراکه احتیاج از تو بخواهند اگر چه بی نیاز باشند بلکه باید اظهار نکرده وظیعه خودرا انجام دهی مگر خدای عزوجل نمیفرمایدو هر گز به نیکی نرسیدمگر از انچه  دوست دارید انفاق کنید92سوده 3
پسر جوان آن قدر عاشق دختر بود که گفت: تو نگران چی هستی؟ دختر جوان هم حرفش را زد: همون طور که خودت می‌دونی مادرت پیره و جز تو فرزندی نداره... باید شرط ضمن عقد بگذاریم که اگر زمین گیر شد، اونو به خونه ما نیاری و ببریش خانه سالمندان. پسر جوان آهی کشید و شرط دختر را پذیرفت... هنوز شش ماه از ازدواجشان نگذشته بود که زن جوان در یک تصادف اتومبیل قطع نخاع و ویلچر نشین شد. پسر جوان رو به مادرش گفت: بهتر نیست ببریمش آسایشگاه؟ مادر پیرش با عصبانیت گفت: مگه من م
دانلود آهنگ جدید احسان خواجه امیری دست خالی
Download Song Beautiful Ehsan Khajeh Amiri Named Daste Khaliاین لحظه دانلود آهنگ غمگین دست خالی با صدای احسان خواجه امیری واقعا عالیهبا دو کیفیت ۳۲۰ و ۱۲۸ از آویتو موزیکاحسان خواجه امیری دست خالی
ادامه مطلب
خانم معلم رو به شاگردهای کلاس اول گفت: بچه‌ها، حالا هر کس باید آخرین صحنه‌ای رو که دیروز یا دیشب تو منزلشون دیدن نقاشی کنه. زود باشین بچه‌های خوب. نیم ساعت بعد خانوم مشغول نمره دادن به نقاشی‌ها شد، بعضی از بچه‌ها خانواده‌شان را مشغول تماشای تلویزیون کشیدند، چند نفری میز شام را کشیدند و... تا اینکه خانم با تعجب به نقاشی یکی از بچه‌ها خیره شد و پرسید: ببینم کوچولو، تو مطمئنی این صحنه رو توی خونه تون دیدی؟ و کودک شش ساله قسم خورد که دیده، خانو
تاجری قبل از عزیمت به سفری طولانی با همسرش خداحافظی کرد. همسرش گفت: تو هیچ وقت هدیه ای قابل برایم نیاوردی. مرد جواب داد: امان از دست شما زنهای نا شکر! هر چه که من به تو داده ام ارزش سالها کار داشته است. چه چیز دیگر می توانم به تو بدهم؟ زن گفت: چیزی که به زیبایی خود من باشد. سفر مرد 2 سال طول کشید و زن منتظر هدیه اش بود. عاقبت شوهرش از سفر بازگشت و گفت: بالاخره چیزی پیدا کردم که به زیبایی توست. البته بر ناسپاسی تو گریستم اما به این نتیجه رسیدم که آن چیز
نگهبانی می دید هر هفته یک پیرزن یک قایق موتوری پر از خاک و شن را از این سمت ساحل به آن سمت ساحل می برد. نگهبان هر چه داخل قایق را وارسی می کرد، چیزی جز خاک و شن بی ارزش پیدا نمی کرد. چند سال بعد وقتی نگهبان بازنشست شد، به آن سوی ساحل رفت و سراغ پیرزن را گرفت و از او پرسید: تو اکنون زن بسیار ثروتمندی هستی. من در تعجبم که چگونه با جابه جا کردن خاک و شن بی ارزش موفق شدی این همه ثروت برای خود جمع کنی. لطفا به من بگو راز تجارت تو در چیست؟ پیرزن با حیرت به ن
پادشاه ایران جمشید، شب بیست و نهم فروردین، در خواب دید ایران را آذین بسته اند اما هیچ کس را نمی شناخت. آدمها تن پوش دیگری داشتند. همه می دویدند، یکی گفت: اینجا چرا ایستاده ای؟! جشن نوروز به زودی فرا می رسد باید آن را با خویشاوندانت پاس بداری. جمشید با تعجب گفت: فردا جشن نوروز را آغاز می کنم. چرا امروز می دوید؟ آن مرد گفت: جمشید ده هزار سال پیش این جشن را بر پا نمود. زودتر به خانه ات رو که خویشاوندانت چشم بدر دارند. جمشید از خواب پرید و فهمید جشن نور
برای ایجاد انگیزه در کلاس اول خود میتوانید از داستانهای کوتاه استفاده کنید،
کلاس اولی ها علاقه بسیاری به شنیدن داستان دارند.
ایجاد علاقه به کلاس و مدرسه یکی از فنون یاد دهی -یادگیری برای بهبود کیفیت آموزش است.
برای مطالعه داستان کلیک کنید.
در بازگشت از کلیسا، جک از دوستش ماکس می پرسد: فکر می کنی آیا می شود هنگام دعا کردن سیگار کشید؟ ماکس جواب می دهد: چرا از کشیش نمی پرسی؟ جک نزد کشیش می رود و می پرسد: جناب کشیش، می توانم وقتی در حال دعا کردن هستم، سیگار بکشم. کشیش پاسخ می دهد: نه، پسرم، نمی شود. این بی ادبی به مذهب است. جک نتیجه را برای دوستش ماکس بازگو می کند. ماکس می گوید: تعجبی نداره. تو سئوال را درست مطرح نکردی. بگذار من بپرسم. ماکس نزد کشیش می رود و می پرسد: آیا وقتی در حال سیگار کش
باز آفرینی ضرب المثل دل که پاک است زبان بی باک است
بازآفرینی دل که پاکاست زبان بی باک است
یک داستان برای ضرب المثل دل که پاک است زبان بی باک است
داستان کوتاه دل که پاک است زبان بی باک

معنی خفته را خفته کی کند بیدار
انشا درباره ضرب المثل خفته را خفته کی کند بیدار
مثل نویسی آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است
داستان کوتاه درباره ضرب المثل خفته را خفته کی کند بیدار
شدمشهدت دریای احسان وکرامت/بر زائرت داری شما دائم عنایت/سلطان خوبیها امام مهربانی/برما رسیده از شما گنج ولایت/دارم سلامی ازدل وجان برحریمت/معنای زیبایی نمودی توامامت/هرزائر بامعرفت درحج سهیم است/دارالشفای مرقدت مرغ سعادت/احسان توبرشیعه هرجابیشماراست/اهل شفاعت گشته حتی آن غلامت/برکت ورحمت پنجره فولاد دارد/ای مقتدای شیعه کن ماراشفاعت/شد مرکزحاجات عالم مشهد تو/ایران ما از برکتت دارد شرافت/درروز میلادت دل ما درخراسان/بر زائرینت لطف داری ت
دانلود آهنگ احسان دریا دل ماهی 
Download New music Ehsan Daryadel – Mahi
دانلود آهنگ جدید احسان دریادل به نام ماهی با لینک مستقیم و کیفیت ۳۲۰ و ۱۲۸ از تهران دانلود
ترانه و آهنگ : احسان دریادل    تنظیم : مصطفی مومنی
متن آهنگ ماهی احسان دریادل 
غرقم… تو دریای تو من غرقم
به موج موی تو گیر و
بزار تا نشده دیر وُ موهاتو بدی ببندم
ماهی! یه صیادمو تو ماهی
 
پیشم بودنت نمیشه… نباشیم که نمیشه
عجب عشقِ اشتباهی
♥♥♥
چقدر دور تو گشتم
یه وقت نگیرتت تور
چه کارا که نکردم؛
باید واسه چهارشنبه یه داستان کوتاه بنویسم ...
طرحم خیلی بلنده به درد یه داستان ۵۰۰۰ کلمه ای نمیخوره 
خاطرات بامزه یا جداب و جالبی که ممکنه تلخم باشه برام کامنت کنین شاید یه جرقه ای تو مخ داغونم بخوره ...
مغزم لااال شده...امروز
در تاریخ 4 آبان 98 - نام داستان کوتاه : شیدایی یک بمب
1. داستانم برنده گواهی رسمی جشنواره شد
2. داستانم به عنوان داستان شایسته تقدیر در کتاب مجموعه داستان "مشق عشق" چاپ شد
 
برشی از داستان:
به نظرم گاهی وقت‌ها رفاقت یعنی رفیقت رو بکشی، قبل از اون که غم نامردی روزگار اون رو بکشه!- بازپرس: پس شما قاتل زنجیره‌ای هستی؟ زنجیره‌ای تر از همسایه‌تون.- من؟! نه! حقیقت اینه که من قاتل نیستم ولی کشتن آدم‌ها رو دوست دارم! تا حالا 33 نفر رو کشتم. با طناب، چاقو، اس
داستان ذره ناشناخته، داستانی کوتاه و علمی تخیلی تألیف شده در کانون نشر علم رازا است. 
مقدمه داستان:
جملاتی رو که دارم میخونم باورم نمیشه دست نوشته های فردی است که تحقیقاتش سفر به مریخ را ممکن کرد ... 
لینک دانلود PDF داستان در ادامه ....
دانلودعنوان: داستان علمی تخیلی ذره ناشناخته حجم: 212 کیلوبایت
دانلود آهنگ میوه ممنوعه
هم اکنون شنونده ♫ اهنگ سریال میوه ممنوعه با صدای احسان خواجه امیری به همراه شعر و کیفیت عالی
شعر : افشین یدالهی | ملودی : احسان خواجه امیری
 
متن آهنگ میوه ممنوعه احسان خواجه امیری
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
ادامه مطلب
پسر به دختر گفت: متن زیبایی است، تا من بروم آبی به صورتم بزنم تو آن را بخوان. در آن متن نوشته شده بود: خانم زرنگ! از این به بعد با هیچ پسری دوست نشو، اگر هم شدی، پیشنهاد رفتن به رستوران را قبول نکن! حالا این دفعه پول ناهار را حساب کن تا دفعه دیگر هوس دوستی با پسران و غذای مجانی نکنی! با این حال غذای خوشمزه ای بود. مرسی!
در روزگاری نه چندان دور یک هیات از گرجستان برای ملاقات با استالین به مسکو آمده بودند. پس از جلسه استالین متوجه شد که پیپش گم شده است و به همین خاطر از رییس کا.گ.ب خواست تا ببیند آیا کسی از هیات گرجستانی پیپ او را برداشته است یا نه؟ پس از چند ساعت استالین پیپش را در کشوی میزش پیدا کرد و از رییس کا.گ.ب خواست که هیات گرجی را آزاد کند. اما رییس کا.گ.ب گفت: متاسفم رفیق، تقریبا نصف هیات اقرار کرده اند که پیپ را برداشته اند و تعدادی هم موقع بازجویی مرده ا
کاشت موی احسان علیخانی در میان افراد مشهور تنها به بازیگران تلویزیون و ستاره‌های سینما محدود نبوده و همه‌ی افرادی که در انظار عمومی ظاهر می‌شوند این روش را انتخاب می‌کنند. ورزشکاران معروف، سیاستمداران، طراحان مد و لباس، موسیقی‌دان‌ها و امروزه حتی بازرگانان معروف، اهمیت مو بر روی ظاهر خود را درک کرده‌اند.
 
 
هزینه‌های عمل کاشت موهزینه‌ی دقیق عمل‌ ترمیم مو تحت تاثیر عوامل مختلفی قرار می‌گیرد. اصلی‌ترین عواملی که می‌توانند بر روی
بر اساس یک داستان کوتاه از نویسنده یونانی آنتونیوس Toumanidis، و با الهام از پری دریایی کلاسی توسط کارلو Collodi، این فیلم در حال نوآوری داستان پینوکیو است.
داستان پینوکیو از قرون وسطی و سالهاس که ارائه شده است. در همین حال، در داستان جدید ، در نیویورک، کارل بوچلر کارآگاه با یک قاتل سریال با نام Geppetto روبرو خواهد شد که قربانیان خود را به پیکرهای انسانی تبدیل می کند. کارل، با کمک یک استاد مطالعات ایتالیایی، کشف می کند که داستان پری واقعی است و با خون ن
داستان فیلم


فیلم "آنها"در ژانر درام محصول سال
1395 به کارگردانی و نویسندگی احسان سلطانیان است. این فیلم اولین بار در
سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش در آمد. از بازیگران به نام
این اثر می توان به شبنم مقدمی، سمیرا حسن پور، هدی زین العابدین، سعید
داخ، امیرحسین آرمان و... اشاره کرد. موسیقی این اثر را ناصر چشم آذر به
عهده دارد. در این فیلم درام به مسائل، مشکلات و محدودیت های زنان در جامعه
پرداخته شده است. مجری طر
خانم معلم رو به شاگردهای کلاس اول گفت: بچه ها، حالا هر کس باید آخرین صحنه ای رو که دیروز یا دیشب تو منزلشون دیدن نقاشی کنه. زود باشین بچه های خوب. نیم ساعت بعد خانوم مشغول نمره دادن به نقاشی ها شد، بعضی از بچه ها خانواده شان را مشغول تماشای تلویزیون کشیدند، چند نفری میز شام را کشیدند و ... تا اینکه خانم با تعجب به نقاشی یکی از بچه ها خیره شد و پرسید: ببینم کوچولو، تو مطمئنی این صحنه رو توی خونه تون دیدی؟ و کودک شش ساله قسم خورد که دیده، خانوم سری ت
احسان یه پسر لاغر و سبزه بود که نمی‌دونست با زندگیش چیکار کنه. وضعیت مالی خانواده‌ش اصلاً خوب نبود. تازه توی مصاحبه‌ی دکترا رد شده بود و وضعیت جامعه‌ش هم اصلاً طوری نبود که بتونه دلش رو به چیزی خوش کنه. با چشمای خودش می‌دید کسایی که اصلاً استحقاق ندارند از پله‌های موفقیت بالا می‌رن و توی جامعه‌ش روابط بیش از ضوابط تعیین‌کننده‌ست و به طور خلاصه، آینده‌ی روشنی پیش روی خودش نمی‌دید. دکتری که توی آزمایشگاهش احسان رو پذیرفته بود، بهش پیشن
داستان کوتاه غوغای سکوت
غوغای سکوت
روزی
کشاورزی متوجّه شد ساعتش را در انبار علوفه گم کرده است. ساعتی معمولی
امّا با خاطره ای از گذشته و ارزشی عاطفی بود. بعد از آن که در میان علوفه
بسیار جستجو کرد و آن را نیافت از گروهی کودکان که در بیرون انبار مشغول
بازی بودند مدد خواست و وعده داد که هر کسی آن را پیدا کند جایزه ای دریافت
نماید.
کودکان به محض این که موضوع جایزه مطرح شد به درون انبار
هجوم آوردند و تمامی کپّه های علف و یونجه را گشتند امّا باز ه
جایی می‌خوانم کسی پادکست احسان عبدی پور را به عنوان پادکست خوب معرفی کرده. در اپ پادکستم به دنبال پادکستش می‌گردم و سابسکرایب می‌کنم. تصمیم می‌گیرم آخرین قسمت پادکست به اسم قوطی‌ها را هنگام شستن ظرف‌های ناهار بشنوم. پادکست را پلی می‌کنم، گوشی را بر روی کابینت قرار می‌دهم. دستکش‌ها را دستم می‌کنم. و پس از چهل ثانیه، احسان عبدی پور صحبت می‌کند و من سرگیجه می‌گیرم.
صدا، صدای توست.
لهجه، لهجه‌ی توست.
چطور می‌شود؟ انقدر شباهت چطور ممکن ا
امام صادق ع میفرمود مردی نزد پیغمبرص امد  عرضکرد یا رسول الله مرا سفارشی کن فرمود چیزیرا بخدا شریک مساز اگر چه باتش سوخته شوی و شکنجه بینی  همواره دلت بایمان محکم باشدوپدر ومادرت را فرمانر و با انها نیکی کن زنده باشند یا مرده و اگر دستور دادند خاندان و مالت را کنار گذار این کارا بکن که ایمانست شرح مرحوم کلینی از کلمه براحسان بوالدین را فهمیده ولی ممکن است احسان بهرکس را شامل این حدیث کنایه از اینستکه احسان بزودی محسن را داخل بیشت کند ودر مح
دانلود آهنگ احسان خواجه امیری سلام آخر
شعر: اهورا ایمان / ملودی و تنظیم: علیرضا کهن‌دیری
دانلود آهنگ خداحافظ ای داغ بر دل نشسته احسان خواجه امیری به نام سلام آخر هم اکنون با لینک مستقیم کیفیت 320 و 128 به همراه متن موزیک از سایت آپ آهنگ
Download New Music By : Ehsan Khajeh Amiri – Salame Akhar

ادامه مطلب
یه روز مسؤول فروش، منشی دفتر و مدیر شرکت برای ناهار به سمت سلف قدم می زدند. یهو یه چراغ جادو روی زمین پیدا می کنن و روی اون رو مالش میدن و غول چراغ ظاهر می شه. غول میگه: من برای هر کدوم از شما یک آرزو برآورده می کنم… منشی می پره جلو و میگه: اول من ، اول من!… من می خوام که توی باهاماس باشم، سوار یه قایق بادبانی شیک باشم و هیچ نگرانی و غمی از دنیا نداشته باشم … پوووف! منشی ناپدید می شه… بعد مسؤول فروش می پره جلو و میگه: « حالا من ، حالا من! … من می خوام
دیشب یه داستان
کوتاه از شرمن الکسی به نام تو گرو بگذار من پس میگیرم رو خوندم. خیلی برام شیرین
بود داستانی که با یه لحن خیلی خودمونی طوری که فکر میکنی همین الان جکسون شخصیت
اصلی داستان روبروت نشسته وداره برات با آب و تاب این داستان رو تعریف
ادامه مطلب
در باغی چشمه ای بود و دیوارهای بلند گرداگرد آن باغ، تشنه ای دردمند بالای دیوار با حسرت به آب نگاه می کرد. ناگهان خشتی از دیوار کند و در چشمه افکند. صدای آب مثل صدای یار شیرین و زیبا به گوشش آمد. آب در نظرش شراب بود. مرد آنقدر از صدای آب لذت می برد که تند تند خشت ها را می کند و در آب می افکند. آب فریاد زد: های، چرا خشت می زنی؟ از این خشت زدن بر من چه فایده ای می بری؟ تشنه گفت: ای آب شیرین! در این کار دو فایده است. اول اینکه شنیدن صدای آب برای تشنه مثل شنی
دختر جوانی از مکزیک برای یک ماموریت اداری چند ماهه به آرژانتین منتقل شد. پس از دو ماه، نامه ای از نامزد مکزیکی خود دریافت می کند به این مضمون: لورای عزیز، متأسفانه دیگر نمی توانم به این رابطه از راه دور ادامه بدهم و باید بگویم که در این مدت ده بار به تو خیانت کرده ام و می دانم که نه تو و نه من شایسته این وضع نیستیم. مرا ببخش و عکسی که به تو داده بودم برایم پس بفرست. با عشق: روبرت دختر جوان، رنجیـده خاطر از رفتار و بی وفایی مرد، در جواب، از همه همکا
دین واسلام وولایت همه احسان حسن/مکتب پاک محمدرخ ایمان حسن/پسر حیدروزهرا شده خورشیدولا/گشته تفسیرامامت برقرآن حسن/زقدوم وکرم او شده کوثر جاری/مذهب شیعه نگینش بشود جان حسن/دست زیبای کرامت بدهد شاه وگدا/کاش گیرم به قیامت گل دامان حسن/مجتبی چله نشین سحر ماه خدا/دردها لطف بخواهد بردرمان حسن/کشوروملت ورهبر همه دربیمه او/میشود اسوه دنیا همه ایران حسن/مژده داده برمهدی که رسد روز ظهور/لشکرخامنه ای هست چوجانان حسن/
#معرفی_کتاب ..کتاب بانو در آینه مجموعه‌ای است که تمامی داستان‌های کوتاه ویرجینیا وولف را شامل می‌شود. این داستان‌ها از سوی بسیاری از منتقدین با‌ارزش تلقی گشته‌اند چرا که به مدد این داستان‌ها می‌توان به دنیای پیچیده نویسنده‌ای راه یافت که آثارش همچنان پر خواننده است.__________با ۵ درصد تخفیف اعضا و ارسال رایگان
_____________
سفارش ازطریق #سایتwww.amirabook.irسفارش به صورت تلفنی۰۷۱_۳۲۳۲۱۴۳۲۰۷۱_۳۲۳۲۰۸۸۱_۳سفارش ازطریق تلگرام
باامیراکتاب در پیام رسان #ا
متن آهنگ احسان خواجه امیری به نام بغض
Text Music Ehsan Khajeh Amiri - Boghz
ترانه سرا : روزبه بهمانی
 
♫♫♫
دست منو بگیر حالم جهنمه از حسه هر شبم هر چی بگم کمه
بغضم غرورمو یاری نمیکنه این گریه ها برام کاری نمیکنه
هر شب دلم دریایِ آتیشه از این بدتر مگه میشه
ادامه مطلب
خلاصه داستان:
نوجوانی ۱۷ ساله به نام احسان که توانایی تکلم و شنیدن را ندارد. او بدون ارتکاب جرم در مرکز بازپروری نوجوانان بزهکار در یک منطقه محروم به سر می‌برد. احسان بارها و بارها تلاش می‌کند، بی‌گناهی خود را با نقاشی به دیگران ثابت کند ولی هیچ‌کس نقاشی‌های این نوجوان را درک نمی‌کند به جز یک نفر، مشاور که خانمی بسیار مهربان و دلسوز است…
 
ادامه مطلب
لطف واحسان مسلمان دست رحمان میرسد/اندراین ماه مبارک گنج ایمان میرسد/خصلت آل محمد دستگیری از فقیر/آیه های بیشماری هم زقرآن میرسد/حیدرکرارباشد اهل لطف ومرحمت/بازهم ازسوی مولاگنج احسان میرسد/گوهرایمان شیعه در ولایت محوری است/با بصیرت اوبه اوج عشق یزدان میرسد/ازعلی آموزاخلاص عمل درزندگی/مومنین راهم بهشت وهم که رضوان میرسد/برکریمان لطف مهدی درشب قدرآمده/سختی دنیاومحشر راچوآسان میرسد/
یه روز مسؤول فروش، منشی دفتر و مدیر شرکت برای ناهار به سمت سلف قدم می زدند. یهو یه چراغ جادو روی زمین پیدا می کنن و روی اون رو مالش میدن و غول چراغ ظاهر می شه. غول میگه: من برای هر کدوم از شما یک آرزو برآورده می کنم… منشی می پره جلو و میگه: اول من ، اول من!… من می خوام که توی باهاماس باشم، سوار یه قایق بادبانی شیک باشم و هیچ نگرانی و غمی از دنیا نداشته باشم … پوووف! منشی ناپدید می شه… بعد مسؤول فروش می پره جلو و میگه: « حالا من ، حالا من! … من می خوام
یکی دو سالی میشه که با صدای احسان عبدی‌پور آشنا شدم. درست همون زمانی که یکی از دوستام پادکست «خاطرات یک شاه» رو برام فرستاد. اوایل پادکست نمیدونستم چی به چیه و قراره به کجا ختم بشه، اما بعد از تموم شدن پادکست بود که غرق شدم توی دنیای عبدی‌پور. قبلا یکی دو تا فیلم از عبدی‌پور دیده بودم، اما پادکست‌هاش و خاطراتش (پیج اینستاگرام) برام یه چیز دیگه بود. میشد ساعت‌ها توشون غرق شد. انگاری ثانیه ثانیه اتفاقی که ازشون حرف میزد برای من اتفاق افتاده
اینو شنیدین هر انسانی یه داستانی برای زندگیش داره؟؟؟
من زیاد شنیدم!!!
ولی دوست دارم ازشون بپرسم... 
واقعا!!!
داستان داریم تا داستان
بعضی داستان ها ارزش شنیدن نداره 
بعضی ها هم اصلا ارزش گفتن هم نداره
ولی خوش بحال اونی که یه داستان جذاب برای خودش داره
از اون داستان ها که فیلم ها رو از اون می سازن
مثله خیلی از شهدای انقلاب اسلامی 
از این داستان ها هم آرزوست
خانمی شوهرش را به مطب دکتر برد. بعد از معاینه، دکتر، خانم را به طرفی برد و گفت: اگر شما این کارها را انجام ندهید، به طور حتم شوهرتان خواهد مرد. اول هر صبح، برایش یک صبحانه ی مقوی درست کنید و با روحیه ی خوب او را به سرکار بفرستید. دوم اینکه هنگام ناهار، غذای مغذی و گرم درست کنید و قبل از اینکه به سرکار برود او را در یک محیط خوب مورد توجه قرار بدهید. سوم اینکه برای شام، یک غذای خوب و مخصوص درست کنید و او در کارهای خانه کمک نکند. در خانه، شوهر از همسرش
دانلود آهنگ جدید احسان نیکخوی آره
Download New Music Ehsan Nikkhouy are
آهنگ جدید احسان نیکخوی بنام آره
وای دلم تنگته تا حالا کجا بودی تو باید مال خوده خودم بشی بزودی
من خودم فدای چشمای تو میشم میدونی که من دیوونه تر از همیشم
 
 
 
 
دانلود آهنگ با کیفیت 320
 
متن آهنگ آره
 
آهنگ های احسان نیکخوی
«بسم الله الرّحمن الرّحیم»
نوشته‌ی زیر اولین چیزی است که به‌عنوان داستان یا داستان کوتاه نوشته‌ام. نمی‌دانم اصلاً می‌شود اسم این چند خط را، که می‌توانست کوتاه‌تر هم باشد، داستان گذاشت یا نه. اما موقعیتی پیش آمد که نوشتم و اتفاقاً برای یک رویداد فرهنگی که بخش داستان کوتاه هم داشت، فرستادم (با همین عنوان). این وبلاگ شاید خوانندگان زیادی نداشته باشد، اما به‌گمانم اکثر بزرگوارانی که لطف می‌کنند و به این‌جا سر می‌زنند، در این زمینه صاحب
متن آهنگ غریبه احسان خواجه امیری
کجای سکوتت به غربت رسیدیچه جوری ببینم ازم نا امیدیغریبه نبودم که بی اعتمادیمن اونم که یک عمر بهش تکیه دادیقراره که بی هم به چی رو بیاریممن و تو به جز هم پناهی نداریمبیا سمت من باش تو جنگ با درونمکمک کن کنارت غریبه نمونمکمک کن کنارت غریبه نمونم
ادامه مطلب
خب دوستان عزیز  با یه گزارش دیگه در خدمت تون هستیم . این بار قرار چند  سریال محبوب در حال پخش گفت و گو کنیم . (۲ تا امروز و ۲ تای دیگه در روز دیگه معرفی میکنیم ) تا جایی که تونستیم سعی کردیم داستان براتون اسپویل نکنیم و فقط یه توضیح کوتاه از جو سریال و ماجرا برتون بگوئیم . امیدوارم از این پست لذت ببرید ^_^ 
نظر فراموش نشه عزیزان ^_^
ادامه مطلب
مرد هدیه ای که چند لحظه پیش از خانمی گرفته بود را محکم به سینه اش چسبانیده بود و طول خیابان را طی می کرد. به فکرش افتاد، این یادگاری را برای همیشه نگهداری کند. ولی از حواس پرتی و شلختگی خودش می ترسید. توی مسیر همش به این فکر می کرد که چگونه از این هدیه ارزشمند مراقبت کند. فکری به ذهنش رسید. وارد خانه که شد هدیه را جلوی سینه اش گرفت و گفت: (تقدیم به همسر عزیزم) همسرش تا آخر عمر، آن هدیه را مثل تکه ای از بدن خودش مواظبت می کرد.
روزی پادشاهی اعلام کرد به کسی که بهترین نقاشی صلح را بکشد، جایزه بزرگی خواهد داد. هنرمندان زیادی نقاشی هایشان را برای پادشاه فرستادند. پادشاه به تمام نقاشی ها نگاه کرد ولی فقط به دوتا از نقاشی ها علاقه مند شد. در نقاشی اول، دریاچه ای آرام با کوه های صاف و بلند بود. بالای کوه ها هم آسمان آبی با ابرهای سفید کشیده شده بود. همه گفتند: این بهترین نقاشی صلح است. در نقاشی دوم هم کوه بود ولی کوهی ناهموار و خشن، در بالای کوه آسمانی خشمگین رعد و برق می زد
من زیاد اهل داستان دنباله دار نیستم. بیشتر طرفدار داستان کوتاه هستم. در مورد داستان های دنباله دار صاحب نظر نیستم ولی نظر و برداشت شخصی خودم رو میگم؛ داستان شما سبک روایت گونه داره و از باب روان بودن بد نیست هر چند یک مقداری باید روی توصیفات ظاهری یا تیپیک شخصیت ها و فضای وقوع داستان بیشتر کار بشه ولی در کل به نظر من باید یک مقدار از جزییات غیر لازم و غیر ضروری داستان تون کم کنید و به جاش توی هر قسمت از داستان یک جوری خواننده تون رو مجذوب و کن
یا مجیب دعوه المضطرین
(ای اجابت کننده دعای مضطرین)
 
 
دلم میخواد داستان تخیلی بنویسم :))
یه ایده هیجان انگیز تو ذهنمه. اما از اونجایی که تجربه هام درمورد نوشتن داستان تخیلی موفق نبوه، نمیدونم چه کنم! 
شاید باز هم امتحانش کنم
 
+گفتم کتاب های " پریدخت" و " فعلا خوبم" رو تموم کردم؟ نه نگفتم.
خب. تو پست بعد یه معرفی کوتاه از هرکدوم مینویسم :)
متن ترانه احسان محمدی به نام برگرد

وسط درد و دلام دستامو ول کردیبگو یه راهی هنوز هست میشه برگردیاخه چی زد دلتو رفتی و دنیامو عوض کردیمیدونم حس تو به من همونهتوکه هنوز دوسم داری دیونهبگو عشق واست مهم تره یا غرورتمیدونی بعد تو چی مونده از منهیشکی دل خوشی ندیده این روزا از منتو هر راهی بری دنبالته قلبم«برگرد ببین همون ک میخواستی شدمتو نیستی انگاری دورم هیچکسو ندارمشدم یه شهری ک همه از اون رفتنهمه فصلای اون زردنهمه غروربا دل تنگممیری ولی اما
 
کتاب زیر شاخه زیتون: مجموعه ای از داستان های کوتاه از تاریخ با زبانی ساده
 
کتاب زیر شاخه زیتون : مرتضی دانشمند
بریده کتاب(۱):
سردار بزرگ پهندشت صفین به سپاه انبوه خود رسیدگی می کرد. ناگهان صداهای مبهم و درهمی به گوش رسید. کم کم بیشتر و بیشتر شد. حالا فرمانده بزرگ به وضوح می شنید که…
 
ادامه مطلب
خورشید غروب کرده بود. مرد از فرط خستگی و سرما بی رمق روی زمین افتاد. نیمه شب از شدت تشنگی در خواب نالید. گل ساقه اش را خم کرد و قطره های شبنم را در دهان مرد غلتاند. علف های سبز اطراف مرد رشد کردند تا گرمش کنند و خوررشید صبحگاهی آنقدر بر بدنش تابید تا گرمش کرد. مرد غلتید تا بیدار شود. با این کار علفها را زیر بدنش له کرد و با دستش ساقه گل را شکست و چشمش که به خورشید افتاد گفت: «ای لعنت به این خورشید، باز هم امروز هوا گرم است».
سایت یک تیر بهترین سایت کوتاه کننده لینک فارسی با دامنه کوتاه میباشد که امکان انتخاب از بین سه دامنه مختلف را دارد همچنین میتوانید برای خودتان دامنه اختصاصی خریداری کنید و لینک های کوتاه خود را با آن دامنه کوتاه کنید همچنین میتوانید لینک های خود را با آدرس اختصاصی کوتاه کنید بر روی آنها رمز عبور بگذارید تاریخ انتقضا تعیین کنید و همچنین لینک هوشمند بسازید تا برای کشور های مختلف ،دستگاه های مختلف مانند موبایل کامپیوتر لپ تاب و یا سیستم عامل
دانلود آهنگ جدید احسان خواجه امیری به نام نگو برگرد
هم اکنون ، موزیک جدید و شنیدنی احسان خواجه امیری به نام نگو برگرد با لینک مستقیم و دو کیفیت ۳۲۰ و ۱۲۸ همراه با متن آهنگ 
Download New Music Ehsan Khajeh Amiri – Nagoo Bargard
شاعر: روزبه بمانی, آهنگ: احسان نی زن, تنظیم: میلاد هاشمی

ادامه مطلب
هلن، حقیقتش نمی دونم چرا این قدر دیر شد. این داستان باید دوماه پیش، درست روز عید به دستت می رسید. اما به علت مشکلاتی که برای ذهنم به وجود امده بود کاملاً از نوشتنش خودداری می کردم. تا این که فهمیدم رها کردن داستان هام به امان خدا کاری بس زشت و ناپسند است و به ذوق نویسندگی ام آسیب می زند!
میخوام توی بوک پیجم بذارمش... اما نمیدونم ارزشش رو داره یا نه... چون به نظر خودم مفهموم خاصی نداره... البته به جز مشکلات نویسنده ها و کرونا و عیدی که بدون اعضای خانو
طلا و جواهری احسان به عنوان اولین مجری طرح فروش اقساطی طلا و جواهر در کشور، انواع طلا و جواهرات مورد پسند خریداران را به صورت اقساطی و کاملا بدون بهره ارائه می کند. برای خرید اقساطی می توانید با مراجعه به طلا و جواهری احسان و با پرداخت 50 الی 70 درصد مبلغ، طلاو جواهر مورد پسند خود را خریداری کرده و مابقی مبلغ خرید را به صورت اقساط 3 الی 6 ماهه و کاملا بدون بهره پرداخت نمایید. معادل مبلغ هر قسط، یک فقره چک دریافت می شود. هم چنین طلا و جواهرات فروخ
Put your music on shuffle and post the first ten songs
۱.یه پادکست شاد از گروه پازل
۲.شهرام میرجلیلی میگه به تو گر جان بدهم نیست خیالی..(اسمشو نمیدونم) دی
۳.زیبای لعنتی احسان عزیزی
۴.لالایی شیرین یوخو ❤
۵.هوروش بند خسته ام
۶.نمیرم عقب زانیار خسروی❤❤
۷.کی بودی تو .ماکان بند
۸.داستان عشق پازل بند
۹.وابسته پازل بند
۱۰.بی کلام heart از james attanisio
خدایی نمیدونم چرا بعضیاشو هنو پاک نکردم خیلی وقته پلی لیست گوشیمو باید پاک کنم وقت نمیکنم. اینا رو اون موقع که نت قطع بود از اینترنت
- فعالیت دانش آموزان بر پایه سه محور داستان نویسی، داستان خوانی و داستان گویی است.
- از ایجاد فضای رقابتی بین دانش‌آموزان خودداری شود.
- دانش‌آموزان مختارند خودشون یکی از فعالیت ها را انتخاب کنند و مجبور کردن آنها به انتخاب یک فعالیت مشخص ممنوع است.
- اجبار کردن دانش‌آموز به خرید کتاب یا هر چیز دیگری که بار مالی دارد ممنوع است.
- دانش‌آموزان قبل از عید کاملا توجیه شوند.
- همه دانش‌آموزان در طرح شرکت داده شوند.
- از دادن تکلیف کتاب‌های درسی خو
دانلود آهنگ جدید احسان شریعت یواش یواش
Download New Music Ehsan Shariat yavash yavash
آهنگ جدید احسان شریعت بنام یواش یواش
منو ترکم نکن من خودم دیوونم حرفهاتو ازبرم از چشات میخونم
این دفعه شوخی نیست که بخوای رد بشی یا با من لج منی با ما بد بشی
 
ادامه مطلب
بازآفرینی دل که پاکاست زبان بی باک است
دل که پاک است زبان بی باک است دانشچی

ریشه اصلی ضرب المثل دل که پاک است زبان بی باک است
معنی ضرب المثل خفته را خفته کی کند بیدار


داستان کوتاه دل که پاک است زبان بی باک
انشا درباره ضرب المثل خفته را خفته کی کند بیدار

مثل نویسی آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است
داستان کوتاه درباره ضرب المثل خفته را خفته کی کند بیدار
مرغ دل پرواز دارد تاخراسان رضا/دست گیرد در حریمش سوی دامان رضا/آرزوی شیعیانش همجواری با حرم/تابگیرد ذره ای هم مهروایمان رضا/اندراین ماه کرامت زائرش با معرفت/میرود تامشهد اوبهر احسان رضا/درثواب حج وعمره میشود آنجا شریک/هرکسی باعشق باشد بازمهمان رضا/درجوار مضجع او یاد زهراوجواد/میشود مشمول لطف و گنج ودرمان رضا/اشک شوقت را روان کن بروصال حضرتش/ازبر سختی دوران هست آسان رضا/مثل خورشیداست مشهد درمیان این جهان/هرکجا آبادگردد بهرسامان رضا/مرقد پ
وقتی که مرد، حتی یک نفر هم توی محل ما ناراحت نشد. بچه های محل اسمش رو گذاشته بودند مرفه بی درد و بی کس. و این لقب هم چقدر به او می آمد نه زن داشت نه بچه و نه کس و کار درستی. شنیده بودیم که چند تایی برادرزاده و خواهر زاده دارد که آنها هم وقتی دیده بودند آبی از اجاق عمو جان برایشان گرم نمی شود، تنهایش گذاشته بودند. وقتی که مرد، من و سه چهار تا از بچه های محل که می دانستیم ثروت عظیم و بی کرانش بی صاحب می ماند، بدون اینکه بگذاریم کسی از همسایه ها بفهمد،

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

متن های خاص زیبا عاشقانه